نویسنده:حسین میرمبینی(بخش پنجم و پایانی)
در اینکه پیامبر نه تنها نسبت به ایرانیان نفرت نداشته است بلکه به دلائل زیر به آنها علاقه و توجه خاص داشته است.
زمانی که محمد با بیعت مردم مدینه در مقام یک رهبر سیاسی قرار گرفت ، اول فرمانداری را که انتخاب کرد، شخصی از میان ایرانیان بنام "باذان" بود که ابوالفتوح رازی درباره آن می نویسد:
"رسول باذان را بر یمن و حوالی والی کرده بود و او اول کسی بود که از ملوک عجم اسلام آورده بود و او اول امیری بود در اسلام و او در عهد رسول در یمن فرمان یافت (مرد) و رسول پسرش را والی کرد بر یمن و نام او شهربن باذان بود".
فیروز دیلمی نامی که در همان ایام به طرفداری از رسول در یمن با برخی از مشرکان آن حوالی به جنگ پرداخته بود و در آن جنگ پیروزی به دست آورده بود، رسول به او لقب "فاز فیروز" می دهد (یعنی پیروز پیروز). بنابراین چگونه ممکن است پیامبر از ایرانیان نفرت داشته باشد. (مراجعه کنید به تفسیر ابوالفتوح رازی ج 4 ص 234).
در تعریف و تمجید از ایرانیان، در متون تاریخی و همچنین در متون تفسیری، از پیامبر اسلام بسیار سخن هست که نشان می دهد او به ایرانیان علاقه داشته است. جمله معروف "سلمان از من است و من...