بعد از ظهر دیروز در مراسم بزرگداشت دهمین سالگرد حماسه دوم خرداد 86 در مجتمع اریکه ایرانیان در تهران به اتفاق همسرم شرکت کردم همه آمده بودند،آنانکه که به اصلاحات واقعا معتقد بودند.البته از کسانیکه فقط نان اصلاحات را خورده بودند و در دوران طلایی اصلاح طلبان، بدنبال لفت و لیس بودند کمتر و یا اصلا خبری نبود، از این بابت خوشحال شدم. جمعیت زیادی بود مصمم و با اراده،برق صداقت و خوشحالی رو میشد از تو چشم تک تک آنان مشاهده کرد. جمع گرم و باصفایی بود. میشد براحتی به چهره های محبوب و ماندگار نگاه کرد،چهره هایی چون رضا خاتمی، بورقانی، محمدعلی ابطحی،هادی قابل،نعمت احمدی،خانم ابتکار،رمضانزاده،سید صفدر حسینی،کاشفی،سعیدی، لاری،تاجزاده،خانم کولایی،لطف ا...میثمی بر وبچه های روزنامه نگار و عکاس،دانشجویان، جوانان،پیر و نوجوان،و...و محمد خاتمی هم همچون نگینی درخشان در بین آنان خودنمایی میکرد.محمد خاتمی وقتی پشت تریبون قرار گرفت همه به وجد آمده بودند،همچون سالهای پیروزی دست میزدند و سوت، خاتمی را تشویق میکردند گویا به وی پیام میدادند که:خاتمی بازم بیا...
قبله تو عشق و مستی قتلگاه این مشایخ قبله هاشان بر گناه
گویمت از هفت رنگان مو به مو خرقه پوشان دقل کار دو رو
سجده بر ژست و ریاست می کنیم با خدا هم ما سیاست می کنیم
کو نشانی که شما اهل دلید جملگیتان بر نماز باطلید
می چکد شک بر سر سجاده ها وای از آن روزی که افتد پرده ها
نویسنده:حسین میرمبینی(بخش پنجم و پایانی)
در اینکه پیامبر نه تنها نسبت به ایرانیان نفرت نداشته است بلکه به دلائل زیر به آنها علاقه و توجه خاص داشته است.
زمانی که محمد با بیعت مردم مدینه در مقام یک رهبر سیاسی قرار گرفت ، اول فرمانداری را که انتخاب کرد، شخصی از میان ایرانیان بنام "باذان" بود که ابوالفتوح رازی درباره آن می نویسد:
"رسول باذان را بر یمن و حوالی والی کرده بود و او اول کسی بود که از ملوک عجم اسلام آورده بود و او اول امیری بود در اسلام و او در عهد رسول در یمن فرمان یافت (مرد) و رسول پسرش را والی کرد بر یمن و نام او شهربن باذان بود".
فیروز دیلمی نامی که در همان ایام به طرفداری از رسول در یمن با برخی از مشرکان آن حوالی به جنگ پرداخته بود و در آن جنگ پیروزی به دست آورده بود، رسول به او لقب "فاز فیروز" می دهد (یعنی پیروز پیروز). بنابراین چگونه ممکن است پیامبر از ایرانیان نفرت داشته باشد. (مراجعه کنید به تفسیر ابوالفتوح رازی ج 4 ص 234).
در تعریف و تمجید از ایرانیان، در متون تاریخی و همچنین در متون تفسیری، از پیامبر اسلام بسیار سخن هست که نشان می دهد او به ایرانیان علاقه داشته است. جمله معروف "سلمان از من است و من...
...این تراژدی بزرگ در داستان «آذری غریب» و تراژدیهای بیشمار جامعه مغرور اما «تهی شده مان»، به ما این درس را میدهد که زاویه دید را بهتر تنظیم کنیم و سوژه ها را و پنجره های امید و آینده این کشور را بدرستی ببینیم و با بستن پلکی سنگین و خموش بر «هوشمندی» خویش،آنها را ویران نکنیم و به خاکش نسپاریم.
حکایت «افضل» آن جوان آذری حکایت همه جوانان ایران زمین است،حکایت جوان تهرانی و کرمانی و کرد و لر و بلوچ و بختیاری و ترک و عرب و حکایت جوان و جوانان ایران ماست و حتی حکایت همه پیرانی است که روزی همچو افضل جوان بودند و آرزوهای خود را بخاک سپردند.حکایت افضل حکایت «جوان غریب ایران»ی است که بیدادگاه مرگ جوانانمان را به چالش میکشاند و زندگی و نشاط را و باز خواهی سرنوشت خویش را به بوته آیندگان میسپارد تا شاید باز باید سرنوشت را از سرنوشت...
کلیپی از هنرنمایی مارادونا ، ستاره آرژانتینی فوتبال جهان
برای دانلود به ادامه مطلب بروید...